[پیتراوسپنسکی] «گورجیف ایده ها را کم کم مطرح کرد، انگار از آنها دفاع میکرد یا از آنها حمایت میکرد. هنگامی که برای اولین بار به موضوعات جدید پرداخت، او فقط اصول کلی را بیان کرد، و اغلب از طرح ضروری ترین آنها اجتناب کرد… دفعه بعد، در طرح همین موضوع، بیشترتوضیح داد… اما اجتناب از تکرار در موارد خاص غیرممکن است و به نظر من، بیان اولیه ایده های سیستم به روشی که گورجیف آنها را ارائه کرده است، بسیار جالب می باشد»..
در جستجوی معجزه آسا – انتخاب عنوان کتاب
جورج گورجیف
در جستجوی معجزه آسا کتابی است نوشته پیتر اوسپنسکی که به طور گسترده به عنوان جامع ترین و سیستماتیک ترین گزارش از آموزه های جورج گورجیف در نظر گرفته می شود. از سال 1915 تا 1918، اوسپنسکی از سخنرانی های گورجیف یادداشت برداری می کرد و قدیمی ترین پیش نویس کتابی که از این یادداشت ها گردآوری شده بود به سال 1925 بازمی گردد. اوسپنسکی هرگز از عنوان ‘در جستجوی معجزه آسا’رضایت کامل نداشت. او در ابتدا قصد داشت آن را به عنوان قطعه هایی از یک آموزش ناشناخته منتشر کند (که در اکثر زبان های دیگر تحت این نام آمده است). اما از آنجا که چندی پیش کتاب دیگری با عنوان مشابه منتشر شده بود، باید عنوان دیگری انتخاب می شد. عنوان نهایی احتمالاً از پاراگراف آغازین کتاب الهام گرفته شده است، جایی که نویسنده توضیح می دهد که “در آغاز سفرم گفته بودم که به دنبال معجزه خواهم بود.”
پیتر اوسپنسکی
اوسپنسکی در مورد انتشار کتاب به طور کلی بسیار محتاط بود. او تردید داشت که شاید بهتر است آموزه های ارائه شده در «در جستجوی معجزه آسا» پنهان بماند تا از تحریف محافظت شود، به طوری که بعداً نتوان آن را خارج از بستر نقل کرد. خود کتاب تلاش میکند این آموزه را در بستری که در آن رخ داده است ارائه دهد: انقلاب روسیه و آغاز جنگ جهانی اول. هرج و مرج سیاسی-اجتماعی فزاینده آن زمان بر بسیاری از ایدههای اساسی که گورجیف بر آن تأکید میکند، صحه می گذارد. ایده هایی ازقبیل: مکانیکی بودن کامل نوع بشر ، ناتوانی در ‘انجام دادن’ و بردگی در برابر تأثیرات سیاره ای. اوسپنسکی تصمیم به انتشار یا عدم انتشار در جستجوی معجزه آسا را به دست خود گورجیف سپرد و پس از مرگ اوسپنسکی، همسرش دست نوشته را به گورجیف تحویل داد که ظاهراً تحت تأثیر قرار گرفت و انتشار آن را تأیید کرد.
جان جی. بنت
در جستجوی معجزه آسا – تنظیم
در جستجوی معجزه آسا
اوسپنسکی در سیلان (سریلانکای کنونی)
بررسی کلی مطالب
ایده های بسیاری که در «در جستجوی معجزه آسا» پوشش داده شده اند شامل فلسفه، کیهان شناسی، روانشناسی، اسطوره شناسی، نمادگرایی و دین می باشند. گورجیف اغلب یک سخنرانی را با ترسیم از یک منبع باستانی و استخراج نتایج روانشناختی از آن آغاز می کند. بسیاری از این نتیجهگیریها یا در سطح عملی هستند که به شاگردان آموزش میدهد که چگونه روی خودشان کار کنند، یا در سطح نظری که آنها را قادر میسازد تا درک عینیتری از خود و جایگاهشان در جهان شکل دهند. همانطور که اوسپنسکی بیشتر و بیشتر با گورجیف و روشهای او آشنا میشود، معلوم میشود که او سفرهای زیادی به سراسر شرق داشته است و زمان زیادی را صرف جمعآوری دانش پنهان کرده است، که احتمالاً در نسل قبل از شروع جنگ جهانی اول بیشتر در دسترس بوده است. گورجیف با بیان این ایده های باستانی، حلقه مفقوده کاربرد عملی آنها را اضافه می کند. در طول کتاب، اوسپنسکی متوجه میشود که این حلقه مفقوده تلاش برای ‘به یاد آوردن خود’ است، تلاشی عمدی (ارادی) از سوی شخص برای آگاهی از خود. به تدریج، تمام ایده های دیگر سیستم حول این تلاش مرکزی می چرخد، مانند پره های دور یک چرخ.
بنابراین، سخنرانی های به اشتراک گذاشته شده در «در جستجوی معجزه آسا» با تجربه شاگردان از به کارگیری عملی آنها عجین می شود. اوسپنسکی به طور دورهای تجربیات خود را به اشتراک میگذارد، مانند تلاش برای به یاد آوردن خود در حال قدم زدن در مسیرلیتینی به سمت نِوسکی در سنت پترزبورگ. این، در فصل 17 به اوج خود می رسد، جایی که در اسنتوکی (شهری در منتهی الیه غربی روسیه) او یک حالت آگاهی طولانی و غیرعادی را تجربه می کند که درک او را از کل آموزش و از خودش تغییر می دهد و زمینه را برای جدا شدن نهایی او از گورجیف فراهم می کند.
در جستجوی معجزهآسا – پایان
در همین گردهمایی در اسنتوکی، گورجیف نقشه کل کار را برای گروه کوچکی از شاگردان بیان می کند. او سپس تصمیم خود را برای متفرق کردن کل گروه و توقف کار اعلام می کند. اعتماد اوسپنسکی به گورجیف از این لحظه به بعد شروع به تزلزل می کند. وقتی گورجیف دوباره نظرش را عوض میکند و چند ماه بعد همه را جمع میکند، اوسپنسکی تغییراتی را در مسیر کار گورجیف مشاهده میکند و متوجه میشود که ادامه دادن به عنوان شاگرد گورجیف غیرممکن است.
اوسپنسکی بعدها در جلسهای در سال 1937 توضیح میدهد: «وقتی با گورجیف ملاقات کردم، بر اساس اصول خاصی که میتوانستم آنها را بفهمم و بپذیرم، شروع به کار با او کردم.
«گورجیف گفت: اول از همه نباید چیزی را باور کنی، و دوم اینکه نباید کاری را که نمی فهمی انجام دهی.» به همین دلیل او را پذیرفتم. بعد از دو سه سال دیدم که او خود خلاف این اصول عمل می کند. او از افراد میخواست که آنچه را باور ندارند بپذیرند و آنچه را که نمیفهمند انجام دهند. چرا این اتفاق افتاد، من مایل به ارائه هیچ نظریه ای نیستم.»
.
گورجیف و اوسپنسکی حوالی سال 1915
دیگر نویسندگان راه چهارمِ در جستجوی معجزه آسا
[موریس نیکول] “زمانی که اوسپنسکی توسط گورجیف برای شروع آموزش به انگلستان فرستاده شد، به او وظیفه داد که آموزه گورجیف را به صورت مکتوب بنویسد، و در فصول اولیه کتاب «در جستجوی معجزه آسا» که به روزهای اولیه کار در انگلستان تعلق دارد، اوسپنسکی تصویر بسیار خوبی از گورجیف و نحوه ملاقات او با او و آنچه از او آموخته بود ارائه می کند.“
موریس نیکول
رادنی کولین
[جان جی. بنت] «خوشبختانه، اوسپنسکی بخش بزرگی از آنچه را که گورجیف در طول چهار سال باهم بودن با آنها آموزش داده بود، ضبط و منتشر کرد. تا آنجا که من فهمیدم، این مطالب، که اوسپنسکی در سال های 1922 تا 1940 که گروه های خود را در لندن داشت و برای تدریس خود استفاده کرد، ارزشمندترین مجموعه ایده ها و روش هایی است که من در پنجاه سال جستجوی خود با آن روبروشده ام.»
جان جی. بنت
در سال های 2022/24، BePeriod یک مستند کامل درباره جورج گورجیف خواهد ساخت.
© BePeriod