به لیست پستی ما بپیوندید تا از فعالیت ها و پروژه های ما مطلع شوید.
Law of Three

قانون سه

و قوانین بنیادی جهان

قانون سه

و قوانین بنیادی جهان

پرداختن به قانون سه

اوسپنسکی در اولین ملاقات با گورجیف تحت تأثیر دانش او قرار گرفت، دانشی که خود او در شرق بدون موفقیت به دنبال آن بود. گورجیف می‌توانست اسرارآمیزترین پدیده‌ها را توضیح دهد و تضادهای ظاهری بین آموزه‌های مختلف را وفق دهد. اوسپنسکی پس از یکی از بحث های اولیه خود با گورجیف می گوید: “اما به هر حال، مهم ترین چیز واقعیات است. اگر می توانستم حقایق اصلی و واقعی یک شحصیت جدید و ناشناخته را ببینم، فقط آنها در نهایت مرا متقاعد می کردند که در راه درستی هستم.” i

یک سال و نیم بعد، در تابستان 1916، واقعیات رسیدند. گورجیف شاگردانش را در فنلاند برای کار متمرکزتر جمع کرد. اوسپنسکی با انجام تمرین‌های تنفسی، روزه‌ داری و ذهنی مختلف برای این گردهمایی آماده شده بود که او را به حالت تنش غیرعادی رسانده بود و زمینه را برای تجربه‌های خارق‌العاده‌ای فراهم می‌کرد. در در تمام مدت گردهمایی فنلاند، اوسپنسکی از حالت‌های احساسی خیلی بالاتر رفت و آمد کرد، حالت‌هایی که ادراکات و فهم جدیدی را با خود به همراه داشت. این حالات – که در کتاب او در در جستجوی معجزه آسا توضیح داده شده است – به اندازه ای متفاوت از تمام تجربیات قبلی او بود که در روابط او با خودش و اطرافیانش تغییرات دائمی ایجاد کرد. او متوجه شد که اینها حقایقی هستند که گورجیف قبلاً به او قول داده بود. آنچه در آن زمان کم بود و اکنون وجود داشت، آمادگی عاطفی بود. اوسپنسکی نتیجه گرفت: «این حالت که احساسی است، دقیقاً همان چیزی است که ما نمی‌فهمیم، یعنی نمی‌فهمیم که ضروری است و حقایق بدون آن ممکن نیست.»i

Peter Ouspensky

پیتر اوسپنسکی

رویکرد عقلانی و احساسی به قانون سه

به همین ترتیب، ما باید به دنبال برقراری رابطه احساسی با تمام ایده های این آموزش، از جمله قانون سه باشیم. از نظر فکری، ما نیاز سه نیرو را مطالعه می کنیم. ما نامرئی بودن و گریزان بودن نیروی سوم را بررسی می کنیم. و مطالعه می کنیم که چگونه تغییرات مختلف سه نیرو، سه گانه های مختلف را ایجاد می کنند. اما در نهایت، این مرکز احساسی ماست که طعم اکتاوهای صعودی و نزولی را می آموزد. این، به پی بردن به ویژگی متفاوت شکل، ماده و زندگی می انجامد. تنها در این صورت است که قانون سه، به بخشی جدایی ناپذیر از ما تبدیل می شود تا بر اعمال ما تأثیر بگذارد.

هنگامی که گردهمایی فنلاند به پایان رسید، حالات والاتر اوسپنسکی فروکش کرد، البته بدون برجا گذاشتن رد پایی مهم. اوسپنسکی پس از این گردهمایی گزارش داد: «تغییرات بسیار مشخصی در دیدگاه من درباره خودم، اطرافیانم، و به ویژه در مورد “روش‌های عمل” شروع شد». « آنها به هیچ وجه با آنچه در فنلاند گفته می شد ارتباط نداشتند، بلکه در نتیجه احساساتی که من در آنجا تجربه کرده بودم به وجود آمده بودند …» «جایی در اعماق وجودم اصل باطنی غیرممکن بودن خشونت را درک کردم، یعنی بی فایده بودن ابزارهای خشونت آمیز برای رسیدن به هر چیزی.» i

قانون سه حکم می کند که هر نتیجه ای فقط از طریق تلفیق سه نیرو حاصل می شود. رابطه این نیروها با یکدیگر ماهیت سه گانه را تعیین می کند. اگر بخواهم از شما کمک بگیرم، می توانم شما را مجبور کنم که به من کمک کنید، از شما التماس کنم که به من کمک کنید، یا به شما الهام کنم که به من کمک کنید. هر کدام نشان دهنده یک سه گانه متفاوت برای دستیابی به یک هدف هستند و نیازی به گفتن نیست که هر کدام نتیجه متفاوتی را به همراه خواهند داشت. این نکته مهم اوسپنسکی از گردهمایی فنلاند بود. این امر او را به ارزیابی مجدد روابط خود با دیگران از جمله معلم خود جورج گورجیف سوق داد.

در بررسی قانون سه، ما باید هم رویکرد عقلانی و هم رویکرد احساسی را اتخاذ کنیم.

Peter Ouspensky

پیتر اوسپنسکی

Gurdjieff Teaching

جورج گورجیف

Gurdjieff Teaching

جورج گورجیف

کارکرد قانون ها

[گورجیف] “انسان تصویری از جهان است. او توسط همان قوانینی خلق شده است که کل جهان را به وجود آورده اند. او با شناخت و درک خود، تمام جهان و، تمام قوانینی را که جهان را خلق و اداره می کنند خواهد شناخت و درک خواهد کرد.” i

برای درک قانون سه، باید نحوه عملکرد قوانین را به طور کلی درک کنیم.

در یک روستای ده خانوار، قوانین کمی لازم است. دهیار می تواند شخصاً نظم را حفظ کند. او می تواند از صاحب بار بخواهد ساعت ده شب بار را تعطیل کند تا مزاحم همسایه ها نشود. او می تواند از گلفروش بخواهد که قلاده سگش را ببندد تا بچه ها را نترساند. و می تواند از کشاورز بخواهد که الاغش را از میدان اصلی دور نگه دارد تا منظره باغ را نخورد. در یک روستای صد خانواری، چنین حکومت شخصی دشوارتر و در یک شهر هزار نفری غیرممکن می شود. استاندار دیگر نمی تواند همه را به نام بشناسد. او باید قوانینی را برای حفظ نظم وضع کند و معاونانی را برای اجرای این قوانین تعیین کند: سروصدا در شب ممنوع. باز بودن قلاده سگ ممنوع. آوردن الاغ به میدان اصلی ممنوع.

قوانین یک حاکم را قادر می سازد تا نظم را در قلمرو خود حفظ کند. دامنه قلمرو نزدیکتر به حاکم، تحت تأثیر مستقیم اقتدار حاکم قرار می گیرد و قوانین کمتری نیاز دارد. هر چه دامنه دورتر از اختیارات حاکمه باشد، به قوانین بیشتری نیاز دارد.

اولین منجمان با نگاه کردن به آسمان شب و سعی بر درک قوانین حاکم بر جهان ، این اصل را مد نظر داشتند. آنها نظم بی‌نظیری را مشاهده کردند: ماه، سیارات، خورشید و ستارگان، که به صورت همزمان در حال چرخش هستند. روز به طور حتم بعد از شب می آید، فصل به دنبال فصل، به ترتیبی که بدون آن زندگی بر روی زمین غیرممکن است. برای آنها، این قوانین دلیلی بر یک قدرت حاکم، یک خالق بود. و اگر چه این خالق از درک بشر دور بود، اما انسان ها به عنوان اعضای جهان او می توانستند برخی از قوانینی را که تحت آن زندگی می کردند مشاهده کنند و به طور غیرمستقیم چیزی در مورد اراده او بیاموزند.

گذشتگان این خالق را به عنوان تنه ای تصور می کردند که خلقت به طور تصاعدی از او منشعب می شود. آن شاخه هایی که مستقیماً با تنه در تماس هستند از نفوذ و راهنمایی مستقیم خالق بهره مند می شوند. آنهایی که بلافاصله فراتر از آنها قرار دارند یک قدم حذف می شوند. و همانطور که پرتو آفرینش از شاخه‌های بزرگ‌تر به شاخه‌های کوچک‌تر بسط می یابد، شدت آن از تنه اصلی‌اش دورتر و دورتر می‌شود و خدا را با چالشی مشابه با شهردار یک روستای رو به رشد مواجه می‌کند. برای حفظ نظم، او باید قوانینی را وضع کند که تداوم دیدگاه او را در غیاب نفوذ مستقیم او تضمین بکند.

قانون سه یکی از این قوانین بنیادین است.

قانون سه به عنوان تثلیث

خورشید خدای حیات ارگانیک روی زمین است و طبیعت را در نور و گرما غرق می کند. باستانیان مشاهده می کردند که خورشید به سه حالت مختلف بر طبیعت اثر می گذارد: در اواخر زمستان، پرتوهای آن جوانه زنی را ترغیب می کند. در طول بهار، شاخه های آن را تا زمانی که به گیاهان کامل تبدیل شوند، حفظ می کند. و در تابستان آنها را دوباره به خاک تبدیل می کند. بنابراین، در زمان‌های مختلف سال، خدای حیات ارگانیک به‌عنوان آفریننده، نگهدارنده و ویران کننده تجلی می‌کرد و به پیشینیان الهام می‌داد که او را به عنوان یک تثلیث الهی تجسم کنند.

از دید امروزی، سه گانه ای از خدایان که بر همه پدیده ها نظارت می کنند، ساده لوحانه به نظر می رسد، مگر اینکه متوجه شویم که آنها بیانگر یک قانون هستند، نه یک واقعیت. طبق این قانون سه، هر فرآیندی در هر مقیاسی بدون استثنا، نتیجه عمل سه نیرو است – مثبت، منفی و خنثی کننده. در مورد تأثیر خورشید بر زندگی ارگانیک، قانون سه در طول زمان آشکار می شود: بهار بدون زمستان نمی تواند بیاید و تابستان بدون بهار. طبیعت بدون تعادل متناسبی از آفریدن، نگه داشتن و نابود کردن نمی تواند دوام بیاورد.

[گورجیف] همه چیز در جهان از قانون سه پیروی می کند، هر چیزی که وجود دارد مطابق با این قانون به وجود آمده است. ترکیبی از اصول مثبت و منفی تنها زمانی می تواند نتایج جدیدی، متفاوت از اولی و دومی ایجاد کند، که نیروی سوم وارد شود. ii

Brahma

برهما

Vishnu

ویشنو

قانون سه در آیین هندو

برهما، ویشنو و شیوا

متون مقدس هندی قانون سه را به عنوان تری مورتی به تصویر کشیده: برهما، ویشنو و شیوا. مداخله آنها تضمین می کرد که کیهان در نوسازی دائمی نگه داشته شود. سلامت کیهان به تعادل بین خیر و شر بستگی داشت. تا زمانی که این تعادل حفظ می شد، وجود آن تضمین می شد. با این حال، گاهی اوقات تعادل به هم می‌خورد و کیهان را به مرز خطر می‌برد. در این موارد خطرناک، ویشنو، به عنوان خدای نگهدارنده، مسئول بازگرداندن نظم بود. او این کار را با تجسم به شکلی زمینی که مناسب آن موقعیت بود انجام داد.

داستان های پادشاهان اهریمن که با بدست آوردن قدرت بی تناسب، تعادل کیهانی را بر هم می زنند – همراه با آواتارهای ویشنو که با زیرکی آنها را خنثی می کنند – الهام بخش بزرگ ترین حماسه های هندو است. جزئیات هر اسطوره متفاوت می باشد، اما اصل اساسی یکسان بود: کیهان با ترکیب مناسبی از سه نیرو حمایت می‌شد: خیر، شر، و تعادل. یا فعال، منفعل و خنثی کننده. کیهان شناسان هندو باستان قانون سه را مشاهده و ابداع کرده بودند.

[گورجیف] “هر واحد کیهانی مستقل، بزرگ یا کوچک، باید از هر سه «جوهر- نیروی» مقدس [قانون سه] تشکیل شده باشد… و باید دائماً آنها را در یک حالت متناظر و متعادل نگه دارد. و اگر به دلایلی فزونی ارتعاشات یکی از این سه نیروی مقدس وارد هر (حالت) وجودی شود، وجود عادی آن را نابود می کند.”iii

Brahma

برهما

Vishnu

ویشنو

Vishnu

شیوا

Shiva

شیوا

قانون سه در یهودیت

برخلاف شرک هندو، انجیل عبری بر وجود خدای واحد تأکید داشت. با این وجود، در هر نمونه ای از کتاب مقدس، این خدای واحد همواره نقش آفریننده، نگهدارنده، یا ویرانگر را ایفا می کرد. خداوند جهان را در آغاز کتاب پیدایش آفرید، قوم خود را در داستان خروج حمایت کرد و خلقت خود را در سیل کتاب مقدس نابود کرد. مطابق با جهان‌بینی هندو، جهان کتاب مقدس نیز باید این سه مرحله را به‌طور بی‌پایان طی می‌کرد، که هر کدام الهام‌بخش داستان‌هایی بودند که کل کتاب مقدس را پر می‌کنند. فیلسوفان عبری قانون سه را مشاهده و ابداع کردند.

میهمان نوازی ابراهیم

یک داستان خاص از کتاب پیدایش، این ماهیت سه گانه را به طور مستقیم نشان می دهد. خداوند بنده خود ابراهیم را زیارت می کند. در تمام طول مدت دیدار، خداوند بین یک بازدیدکننده و سه گانه در نوسان است.

کتاب مقدس این داستان را با گفتن این جمله آغاز می‌کند: «و خداوند در دشت مامره بر [ابراهیم] ظاهر شد و در گرمای روز بر در خیمه نشست…» اما وقتی ابراهیم برای دیدن میهمان خیره می شود، او سه مرد را مشاهده می کند. و به ملاقات آنها می دود و با این حال آنها را به صورت یک شخص خطاب می کند: «و چون [ابراهیم] آنها را دید، از در خیمه به استقبال آنها دوید و به روی زمین تعظیم کرد و گفت: پروردگارا، اگر اکنون در نزد تو نعمت یافتم، از بنده ات دور نشو.»

همانطور که داستان باز می شود، متوجه می شویم که بازدید کننده (بازدید کنندگان) مرموز ابراهیم نقش سه گانه ای را بازی می کند. در پذیرفتن میهمان نوازی ابراهیم و نشستن بر سر سفره او برای صرف غذا، شاهد اصل نگهدارنده هستیم. در پرس و جو درباره همسر ابراهیم و اعلام اینکه او به زودی پسری خواهد آورد، شاهد اصل آفریننده هستیم. و سرانجام با ترک سفره ابراهیم برای نابودی سدوم و عموره، شاهد اصل نابود کننده هستیم.

قانون سه در مسیحیت

آفریدگار به عنوان تنه و حاکم جهان، از آزادی کامل برخوردار است. با این حال، شاخه‌های مستقیمی که از او منشعب می‌شوند، برای حفظ قصد و اراده او، تحت چند قانون قرار می‌گیرند. انشعاب بعدی تحت قوانین بیشتر قرار می گیرد و به همین ترتیب، تا اینکه ما که به منتهی درجه پرتو آفرینش تحت بیشترین تعداد قانون می رسیم.

اگر نیرویی از سطح بالاتر به دنبال مداخله در دنیای پایین تر باشد، باید قوانین آن را رعایت کند. در غیر این صورت دخالت آن، نظم کیهانی را از بین می برد. زمین در سطح نسبتاً پایینی در پرتو آفرینش قرار گرفته است؛ تحت قوانین بسیار بیشتر از جهان های بالای آن. یکی از این قانون ها قانون جسمانی (فیزیکی) است. بنابراین، برای مداخله در امور زمین، نیرویی بالاتر باید شکل فیزیکی به خود بگیرد؛ آن باید مجسم شود. هندوئیسم با تجسم ویشنو برای بازگرداندن دوره ای تعادل بین خیر و شر به این امر اشاره کرد. مسیحیت با به تصویر کشیدن شخصیت بنیانگذار خود، عیسی ناصری، به عنوان تجسم خدا، آن را به تصویر کشید.

Father

خدای پدر

پدران اولیه کلیسا در داستان مهمان نوازی ابراهیم جلوه ای از تثلیث مقدس دیدند. هنرمندان از صحنه دیدار خدا از ابراهیم برای به تصویر کشیدن پدر، پسر و روح القدس الهام گرفتند. در ابتدا، آنها سه مهمان را به عنوان فرشتگان نشان دادند که روی میزی که توسط ابراهیم و سارا میزبانی شده بود، نشسته بودند. اما با گذشت زمان، میزبانان موقعیت ثانویه ای را برای میهمانان فرشته خود به دست آوردند. زمانی که آندری روبلف نسخه خود از تثلیث را نقاشی کرد – شاهکاری از نقاشی شمایل روسی که به معیاری برای این موضوع تبدیل شد – ابراهیم و سارا به کلی ناپدید شدند. فقط پدر، پسر و روح القدس باقی ماندند. یک ی که سه شد تا بشریت را رهایی بخشد; نسخه مسیحی قانون سه.

روبلف با به تصویر کشیدن سه فرشته به طور یکسان، معمای پیدایش را تکرار می کند: آیا خدا یکی است یا سه؟ علاوه بر این، اکنون که ابراهیم و سارا غایب هستند، ممکن است فرشتگان در هر جایی بنشینند. فرشته میانی دستش را به فنجانی روی میز دراز می کند. استنباط شده است که این نشان دهنده تمایل خدای پسر برای قربانی کردن تجسم و رستگاری بشر است. با این تفسیر، صحنه ای که باید دنبال شود باید بشارت باشد، که در آن مریم توسط روح القدس حامله می شود و خداوند شکل فیزیکی به خود می گیرد.

[اوسپنسکی] قانون سه چیزهای زیادی را توضیح می دهد که نمی توان آنها را به روش معمولی توضیح داد، زیرا ما معمولاً فقط به یک نیرو فکر می کنیم. به ندرت نیروی دوم یعنی مقاومت را در نظر می گیریم و هرگز نیروی سوم را در نظر نمی گیریم. با این حال، در هر محاسبه اقدامات، لازم است که سه نیرو را در نظر بگیریم. iv

Father

خدای پدر

Son

خدای پسر

Holy Ghost

خدای روح القدس

Son

خدای پسر

God the Holy Ghost

خدای روح القدس

منابع

  1. در جستجوی معجزه آسا نوشته پیتر اوسپنسکی
  2. دیدگاه های از زندگی واقعی نوشته جورج ایوانوویچ گورجیف
  3. قصه های بلز باب به نوه اش نوشته جورج ایوانوویچ گورجیف
  4. راه چهارم نوشته پیتر اوسپنسکی
ادامه مطلب:
George Gurdjieff

قسمت اول:
گورجیف

Gurdjieff on the Three Brains

قسمت دوم:
آموزش

Gurdjieff on the Three Brains

قسمت سوم:
مدرسه (مکتب)

Gurdjieff on the Three Brains

قسمت چهارم:
رازآموزی

Esotericism shown in a Tibetan Mandala

قسمت پنجم:
راه چهارم