به لیست پستی ما بپیوندید تا از فعالیت ها و پروژه های ما مطلع شوید.
Gurdjieff Teaching

راه چهارم

این، قسمت پنجم از یک مستند کامل درباره جورج گورجیف است. این قسمت هنوز در مرحله تولید است و قرار است در سال 2022/24 منتشر شود.

راه چهارم

این، قسمت پنجم از یک مستند کامل درباره جورج گورجیف است. این قسمت هنوز در مرحله تولید است و قرار است در سال 2022/24 منتشر شود.

قسمت پنجم: راه چهارم

تعطیلی پریوره پایان آموزش گورجیف نیست…
Gurdjieff Writing at the Cafe de la Paix

گورجیف در حال نوشتن در کافه د لا پیکس، پاریس

این نشانگر درهم شکستن یک توهم است. اگر او تا اواخر پنجاه سالگی شاخه‌ای از مدارس باستانی را در غرب را برپا نکرده است، احتمالا هرگز این کار را نخواهد کرد. پیروانی که امید به چنین تأسیسی داشته اند اکنون ترک می کنند. کسانی که باقی می مانند این کار را با این تصور انجام می دهند که تغییر و عدم قطعیت یک هنجار خواهد بود.

پس از انحلال مؤسسه، گورجیف تمرکز خود را از مدرسه به نوشتن تغییر می دهد. او طرح هایی را در مقیاسی بلندپروازانه ترسیم می کند که با مشکلات زیادی روبرو می شود. نوشته‌های او در نهایت با کمک شاگردانش، با درجات تکمیلی متفاوت و نه با رضایت کامل نویسنده‌شان منتشر می شوند.

علاوه بر این، گورجیف آهنگ سازی می کند. او برنامه های بیشتری را طراحی می کند. او گروه های مختلفی را در زمان های مختلف ایجاد می کند و با آنها بطور متفاوت کار می کند. به طور خلاصه، او تا پایان عمر روشهای مختلف را امتحان می کند که همان روح راه چهارم را بازتاب می دهد.

Gurdjieff Writing at the Cafe de la Paix

گورجیف در حال نوشتن در کافه د لا پیکس، پاریس

Thomas de Hartmann on the Piano

توماس دی هارتمن، که گورجیف با او موسیقی خود را ساخت

Thomas de Hartmann on the Piano

توماس دی هارتمن، که گورجیف موسیقی خود را با او ساخت

Four Ways into Kmer Temple

چهار راه یا دروازه به معبد خمر، انگکور

Angkor Wat with Four Ways

معبد انگکور وات، با چهار راه یا دروازه

“سه راه” و راه چهارم

[گورجیف] «راه چهارم همانند روش مرتاض، راهب و یوگی هیچ شکل مشخصی ندارد… آن، هرگز راه دائمی نیست… و هیچ نهادی با آن مرتبط نیست. ظاهر می شود و ناپدید می شود، و توسط قوانین خاص خودش اداره می شود.» i

هر چهار راه به یک مقصد منتهی می شود: ایجاد وحدت در وجود انسان. آن سه مورد، «سنتی» در نظر گرفته می‌شوند زیرا تمام سنت‌هایی که می‌شناسیم را در بر می‌گیرند – بودیسم، مسیحیت، تصوف، هندوئیسم، و غیره. آنها وحدت را از طریق تمرکز بر بدن فیزیکی، احساسات و یا ذهن ایجاد می‌کنند.

[گورجیف] «اگر بشریت را به شکل… دایره های متحدالمرکز تصور کنیم، می توانیم چهار دروازه را در محیط دایره درونی تصور کنیم که افراد دایره [بیرونی] می توانند از طریق آنها نفوذ کنند. این چهار دروازه با چهار راه مطابقت دارد». i

سه روش سنتی، با نیاز به تغییر کامل زندگی آغاز می شود. شما یا باید به یک نظم [گروهی] بپیوندید که در یک راه خاص تخصص دارد یا اینکه معلمی که همیشه منزوی از دنیای بیرونی است را پیدا کنید; یک برادر مسیحی در کوه آتوس، یک صومعه بودایی در تبت، یک خانقاه صوفیان در ایران. شما نمی توانید به صورت پاره وقت در آنها شرکت کنید یا به تدریج وارد آنها شوید، یک تعهد کامل از همان ابتدا لازم است.

اما ما در ابتدا آنقدر کم می دانیم که ممکن است به راحتی راهی را انتخاب کنیم که برایمان مناسب نیست و زمان ارزشمند را از دست بدهیم. چه مدت می‌توانیم امیدوار باشیم که حتی قبل از شروع کار واقعی، صرفا برای جستجو صرف کنیم؟ شاید در اعصار گذشته که مدارس بیشتر با جامعه ادغام می شدند، این امکان وجود داشت .اما برای فردی که در عصر مدرن، ، با مسئولیت های خانوادگی و شغلی زندگی می کند این عملی نیست.

[گورجیف] «و شرایط واقعا ناامیدکننده می شد اگر امکان راه چهارم وجود نداشت…» i

Four Ways into Kmer Temple

چهار راه یا دروازه به معبد خمر، انگکور

Angkor Wat with Four Ways

معبد انگکور وات، با چهار راه یا دروازه

Esotericism shown in a Tibetan Mandala

چهار راه یا دروازه به قلب ماندالا، تبت

Esotericism shown in a Tibetan Mandala

چهار راه یا دروازه ورود به قلب ماندالا، تبت

راه چهارم

راه چهارم سنتی نیست، به همین خاطر آشکار نیست. شما از آن خبر ندارید بنابراین نمی توانید آن را جستجو کنید. شخص با دلسرد شدن از رویکرد یک جانبه سه روش سنتی، ناخواسته به سمت راه چهارم گرایش پیدامی کند.

تمرکز بیش از حد بر روی بدن، بعد احساسی را که برای درک رفتار انسان بسیار مهم است، نادیده می گیرد. تمرکز بیش از حد بر احساسات، ماهیت کنجکاو ذهن را پنهان می کند و بسیاری از چیزها را بدیهی می داند. تمرکز بیش از حد بر ذهن به بحث های بیهوده و نظریه پردازی غیرعملی می انجامد. بنابراین یک جوینده معمولی راه چهارم این کاستی ها را احساس می کند بدون اینکه بداند جایگزینی وجود دارد.

و ما شواهد زیادی داریم که جویندگان حقیقت گورجیف دقیقاً این کار را انجام داده اند. آنها به صومعه های سه روش سنتی پیوسته اند و در هر کدام شرکت کرده ند، تا اینکه از ارایه وتوصیه های آنها خسته شده اند. آنگاه آموخته های خود را برداشته و به جستجوی خود ادامه داده اند.

در چنین تلاشی باید عنصری از زرنگی وجود داشته باشد. از یک سو، برای پیوستن به صفوف برادری، شما باید پیمان فداکاری کامل ببندید. از سوی دیگر، هنگامی که برادری، دیگر هدف شما برآورده نمی کند، باید این عهد را بدون عذاب وجدان بشکنید. تنها چنین رویکردی می تواند تنوع منابع گورجیف و نیز فقدان اخلاق مذهبی سنتی در ارائه او را توجیه کند.

[جان بنت] «گورجیف بارها گفته که او ایده های خاصی دارای منشاء “برادری” را گرفته و برای اهدافی استفاده کرده است که مورد تایید آن نبوده است.» i

گورجیف بدون توجه به تبعیت از مقامات مذهبی، بی توجه به خشنود ساختن هیچ عقیده ای، به دنبال حقیقت بود و تا زمانی که وجدانش به او نگفت که آن را یافته است، دست از کار برنمی داشت.

مواجهه احتمالی گورجیف با راه چهارم

پس گورجیف کی و کجا با راه چهارم روبرو شد؟ برای پاسخ دادن به این سوال، ما می بایست عمیق تر به تاریخچه ی راه چهارم نگاه کنیم. با این حال، اگر راه چهارم هرگز دائمی نیست، اگر هیچ موسسه ای به آن وصل نیست، پس احتمالاً با هر ناپدید شدن، نام خود را از دست می دهد. بنابراین ما نمی‌توانیم تاریخچه راه چهارم را با جستجوی ظواهر تاریخی اصطلاح «راه چهارم» مطالعه کنیم. ما باید روح آن را درک کنیم و برای ظواهر گذشته ی همان روح جستجو کنیم.

نام «جویندگان حقیقت» روح جستجوی حقیقت عینی را به تصویر می‌کشد که به هیچ سنت خاصی وابسته نیست. و ظاهراً نام «سارمونگ» نیز همینطور است.

برادری سارمونگ به عنوان راه چهارم

[جان بنت] «سارمون» یا «سارمان» را می توان به فارسی قدیم نسبت داد. این کلمه را می توان به سه صورت تفسیر کرد. یکی کلمه زنبور عسل است که همیشه نماد کسانی بوده است که عسل گرانبهای خرد سنتی را جمع آوری می کنند و آن را برای نسل های آینده حفظ می کنند … [معنی دیگر] مخزن اصلی سنت است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود… و معنای احتمالی دیگر «کسانی که به روشن شدگی رسیده اند» است.ii

اگر توصیف گورجیف از برادری سارمونگ را به معنای واقعی کلمه در نظر بگیریم، اصولا آن باید یک مکتب راه چهارم باشد. یک برادری که در 2500 سال قبل از میلاد تأسیس شد و تا قرن بیستم بدون وقفه عمل می کرد، آن برخلاف یک “روش” بوده و شکل مشخصی ندارد و با برخی قوانین خاص خود ظاهر و ناپدید می شود. این بدان معناست که اگر گورجیف یک برادری باستانی، مخفی و تا حد ممکن خاص را پیداکرده است، آن باید به یکی از سه راه تعلق داشته باشد.

اما اگر برادری سارمونگ یک مکتب راه چهارم نبود، پس گورجیف در کجا با راه چهارم روبرو شد؟

وظیفه مدرسه راه چهارم

Moses Founder of Judaism

موسی، بنیانگذار یهودیت

John Godolphine Bennett (Student of Gurdjieff)

بودا، بنیانگذار آیین بودا

[گورجیف] راه چهارم هرگز بدون کار با اهمیت مشخص نیست، هرگز نمی تواند بدون تعهد پیرامون آن کار و در ارتباط با آن، به تنهایی وجود داشته باشد. وقتی این کار به اتمام رسد راه چهارم ناپدید می شود. i

برای درک روح راه چهارم، باید وظیفه آن را درک کنیم، و برای درک این وظیفه ابتدا باید نحوه عملکرد روش های سنتی را درک کنیم.

Moses Founder of Judaism

موسی، بنیانگذار یهودیت

Jesus founder of Christianity

عیسی، بنیانگذار مسیحیت

همه روش های سنتی به طور مشابه توسعه می یابند. با جرقه‌ای که توسط بنیان‌گذار: موسی، عیسی، بودا، لائوتسه، کنفوسیوس، محمد و غیره روشن می‌شود، آغاز می شود. هنگامی که بنیانگذار می میرد، آموزه آنها همانطور که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود گسترش می یابد. با هر انتقال، پیام ناگزیر از بنیانگذار دورتر و دورتر می شود و جرقه اصلی خود را با جزمیت جایگزین می کند.

[گورجیف] «مردم کلیدها را گم می‌کنند و سخنان دیگران را بدون هیچ تأییدیه‌ای منتقل می‌کنند». iii

هنگامی که معنای درونی از بین رفت، ما منحصراً با یک تفسیر بیرونی و تحت اللفظی باقی می‌مانیم. این را می‌توانیم در همه ادیان امروز ببینیم که اصلاً راه نیستند. آنها دیگر قصد ندارند به مردم آموزش دهند که چگونه به وحدت برسند. آنها منحصراً قوانین اخلاقی مذهبی را حفظ کرده اند و به پیروان خود آموزش می دهند که چگونه رفتار کنند، چگونه با یکدیگرتعامل کنند و چگونه با خدای بیرونی ارتباط برقرار کنند.

ناگزیر، در عرض چند نسل، تمام روش‌های سنتی به کلی منحط می‌شوند و دایره درونی ناپدید می‌شوند، مگر اینکه یک عامل بیرونی به طور دوره‌ای معنای اصلی آنها را احیا کند. چنین عاملی باید خارج از روش‌های سنتی عمل کند، در غیر این صورت توسط جزمیتی که [آن عامل را] تهدید می‌کند، فوراً کفرآمیز تلقی می‌شود.

در اینجا نیاز به راه چهارم غیرسنتی نهفته است که به طور دوره ای سه مورد دیگر را بازسازی می کند. این می تواند به عنوان یک کشتی عمل کند که در حالی که پوشش جزمی پاک می شود، انگیزه اصلی خود را حفظ می کند. بنابراین اگر می خواهید تاریخچه راه چهارم را مطالعه کنید، تاریخ کشتی ها را مطالعه کنید.

John Godolphine Bennett (Student of Gurdjieff)

بودا، بنیانگذار آیین بودا

Jeanne de Salzmann (Student of Gurdjieff)

کنفوسیوس، بنیانگذار آیین کنفوسیوس

Jesus founder of Christianity

عیسی، بنیانگذار مسیحیت

Jeanne de Salzmann (Student of Gurdjieff)

کنفوسیوس، بنیانگذار آیین کنفوسیوس

Gilgamesh and the Ark nMyth

حماسه گیلگمش و قدیمی ترین نمود یک اسطوره کشتی

Sumerian Flood Tablets

الواح سیل سومری

اسطوره های کِشتی

اولین اشاره به یک کشتی، از حماسه گیلگمش می آید، داستانی که در کودکی گورجیف توسط پدرش برای او بازگو شده است. گمان می رود که گیلگمش در 2700 سال قبل از میلاد سلطنت می کرده. قدیمی ترین اشعار سومری در مورد گیلگمش مربوط به 2100-2000 قبل از میلاد است. یکی از این ارائه ها افسانه سیل است.

بنابراین درست حول و حوش زمانی که برادری سارمونگ تشکیل شد – و در همان منطقه – ما اولین داستان سیل را می یابیم.

[گورجیف]
«به تو می گویم، گیلگمش،
ازیک راز غم انگیز خدایان:
چگونه یک بار، با همدیگر ملاقات کردیم،
آنها تصمیم گرفتند که سرزمین شوروپک را زیر سیل ببرند.
آیا با چشمان تیزبین، چیزی به پدرش آنو نمی گوید،
یا به خداوند، انلیل بزرگ،
ویا به پخش کننده شادی، نمورو،
ویا حتی به شاهزاده عالم اموات اینوا،
پسرش اوبارا توت را پیش او خواند
به او گفت: برای خود یک کشتی بساز
نزدیکان خود را با خود بردار،
وهر چه پرندگان و حیوانات که می خواهی،
به طور غیرقابل برگشتی خدایان مصمم هستند،
تا سرزمین شوروپک را زیر آب ببرند.»

iv بعدها تقریبا در همه فرهنگ‌های سراسر جهان در “افسانه سیل” تغییراتی ظاهر می‌شود: در اساطیر یونانی، در کتاب پیدایش، در متون هندو، در اساطیر نورس، در افسانه مایاها از آمریکای مرکزی…

معنای بیرونی این افسانه ها به سختی قابل باور است. ممکن است سیل‌های دوره‌ای وجود داشته باشد، اما بعید است که در بسیاری از فرهنگ‌های مختلف یک نفر آن‌ها را پیش‌بینی کند، غیرممکن است که این سیل ها کل جمعیت را از بین ببرند، و بنابراین بی‌اساس است که بشر به صورت دوره‌ای پاکسازی و بازسازی شود. پس این افسانه ها باید تمثیلی باشند.

Gilgamesh and the Ark nMyth

حماسه گیلگمش و قدیمی ترین نمود یک اسطوره کشتی

Biblical Flood

کشتی نوح در اسطوره سیل کتاب مقدس

“راه چهارم” فاصله ها را در زندگی پل می زند

[گورجیف] «دوره‌هایی در زندگی بشریت وجود دارد که اغلب مصادف با فجایع زمین‌شناسی، تغییرات اقلیمی، و پدیده‌های مشابه با ویژگی‌های سیاره‌ای است، زمانی که توده‌ها به‌طور جبران‌ناپذیر عقل خود را از دست می‌دهند و شروع به نابودی هر چیزی می‌کنند که طی فرهنگ قرن‌ها و هزاره‌ها خلق شده است. چنین دوره هایی مقدار بسیار زیادی از امر دانش را آزاد می کنند. این امر به نوبه خود کار جمع آوری این دانش را ایجاب می کند که در غیر این صورت از بین می رود.» i

واضح است که از دیدگاه دایره درونی بشریت، تغییرات آب و هوایی و فاجعه زمین شناسی مشکلات ثانویه هستند. مشکل اصلی این است که بشر عقل خود را از دست می دهد و فرهنگ قرن ها و هزاره ها را از بین می برد. دایره درونی باید یک کشتی بسازد تا موارد مفید این فرهنگ های در معرض انقراض راقبل از اینکه برای همیشه از بین بروند، حفظ کند.

این وظیفه مدرسه راه چهارم است. این همان کاری است که گورجیف در پایان قرن نوزدهم انجام داد. او در یک محیط ماقبل صنعتی به دنیا آمد و بزرگ شد و حدود هشت دهه بعد در دنیای کاملاً صنعتی درگذشت. زندگی او زمان بهینه ای را برای جمع آوری اخگرهای زنده از یک دوره و برافروختن آنها در شعله ای جدید در عصر دیگر در بر گرفت.

Sumerian Flood Tablets

الواح سیل سومری

Hindu Flood Myth

تجسم ماتسیا در اسطوره سیل هندو

[گورجیف] «در زمان‌های دور، دانش واقعی وجود داشت، اما به دلیل انواع شرایط زندگی، سیاسی و اقتصادی از بین رفته و تنها قطعاتی از آن باقی مانده است. من این بقایا را با [کمک] افراد دیگر جمع آوری کردم. ما از آنها یاد گرفتیم و آنها را از طریق مردم، بناهای تاریخی، آداب و رسوم، ادبیات، تجربیات خودمان، مقایسه ها و غیره کشف کردیم.» v

این بسیار شاعرانه است که گورجیفِ پسر، داستان سیل سومری را از پدرش بشنود – که به مدت 4000 سال از یک شاعر به دیگری منتقل شده است – سپس از کشف آن در یک مجله مطلع شود و بعدا زندگی خود را وقف ساختن آن کند.

قرن بیستم قطعاً دوره‌ای بود که در آن «توده‌ها به‌طور جبران‌ناپذیر عقل خود را از دست دادند.» حداقل ۱۰۰ میلیون نفر در جنگ‌ها کشته شدند. شهرها ویران و با آنها سنت ها، معابد، کتاب ها، هنر – و بسیاری دیگر از آثار باقی مانده از گذشته ما از بین رفتند. خسارت غیرقابل محاسبه بود.

اسب، کالسکه و راننده هندو ;شاهزاده بودایی که در زندان بزرگ می شود; ملاقات عیسی با مرد تسخیر شده توسط شیاطین; اتحاد پادشاهی اسرائیل – همه اینها در جریان اصلی ادیان مربوطه خود شناخته شده هستند. هر یک ازپیروان این ادیان می تواند در مورد آنها به شما توضیح دهد. اما تفسیر باطنی آنها را در هیچ کجا نمی توانید بیابید، مگر در آموزه های گورجیف و پیروان او. تا آنجا که می توانیم بگوییم، او به تنهایی معنای درونی آنها را حفظ کرده است.

گزارش‌های گورجیف و شاگردانش نشان می‌دهد که او از بزرگی کار خود آگاه بوده، اما نسبت به جزئیات آن ساده‌لوح بوده است. به هر حال، سفر با عبور از اولین دیوار دایره بیرونی به داخل پایان نمی‌یابد. دایره های متحدالمرکز بیشتری برای نفوذ وجود دارد، سطوح بیشتری از بودن برای دستیابی به آن هست. معلم نیز در یک منحنی یادگیری قرار دارد. او با کمک کردن به دیگران که جای او را بگیرند، بیشتر به سمت درون حرکت می کند.

[گورجیف] «هر شاگرد برای کسی که پایین تر از او ایستاده معلم است. هر کس فقط در صورتی می توانند مثل من بشود که بخواهد رنج بکشد و مانند من کار کند». v

Biblical Flood

کشتی نوح در اسطوره سیل کتاب مقدس

Hindu Flood Myth

تجسم ماتسیا در اسطوره سیل هندو

میراث یک مکتب راه چهارم

Gurdjieff smiling
Gurdjieff - Last Known Photo

آخرین عکس شناخته شده جورج گورجیف (1948)

آنگاه که وظیفه یک مدرسه راه چهارم تکمیل می شود، چه بر سر آن می آید؟

[جان بنت] «پس از مرگ گورجیف جناح های معمولی شروع به ظهور کردند. برخی طرفدار حفظ دقیق و بدون تغییر همه چیزهایی بودند که گورجیف گفته یا انجام داده بود. عده ای مطمئن بودند که او دستور خصوصی به آنها داده است که به آنها اجازه می دهد مستقل از بقیه کار کنند. و برخی هم آماده بودند تا همه چیز را فدای وحدت کنند. » vi

[ژان دی سالزمن] «وقتی معلمی مانند آقای گورجیف می رود، نمی تواند کسی جانشین او بشود. کسانی که می مانند نمی توانند همان شرایط را ایجاد کنند، ما فقط یک امید داریم: اینکه با هم چیزی بسازیم… بیایید این را هدف اصلی خود در آینده قرار دهیم.» vi

پیروان محافظه کارتر به دنبال رسمیت بخشیدن به آموزه گورجیف و حفظ آن برای نسل های آینده هستند. آنها رقص‌ها، موسیقی و نوشته‌های او را تقدیس می‌کنند.

Gurdjieff smiling
Gurdjieff entering Car

تحلیل یافتن راه چهارم به سه راه دیگر

شما نمی توانید بدون نهادینه سازی،[راه چهارم را] حفظ کنید، بنابراین نمی توانید بدون از دست دادن روح راه چهارم [آن را]حفظ کنید. با وجود بهترین نیت، موسسه شما به سمت تمرکز بر یکی از سه مرکز اصلی جذب می شود. آن، یا یک تمرکز فکری غالب (توسعه و بحث درباره ایده‌های انسان و جایگاه ما در جهان) را نتیجه خواهد داد یا یک تمرکز عاطفی را (مبارزه با احساسات منفی، توجه به دیگران، وفاداری به نیروهای بالاتر) و یا یک تمرکز فیزیکی را (رقص و حرکات). راه چهارم –برای “راه چهارم” باقی ماندن – باید وقتی وظیفه اش به عنوان کشتی کامل شد ناپدید شود.

سه روش سنتی با قوانین تعیین شده مسئولیت را از نسلی به نسل دیگر منتقل می کند. بودایی ها برای انتخاب لاما بعدی و کاتولیک ها برای تعیین پاپ بعدی راه هایی را تجویز کرده اند. اما از آنجایی که راه چهارم فاقد نهاد است، چنین وصیت فیزیکی غیرممکن است. خود روح راه چهارم باید «با برخی قوانین خاص خودش»، مستقل از هر انتخاب یا تأثیر انسانی، دوباره ظاهر شود.

این بدان معناست که گورجیف نمی تواند جانشین خود را انتخاب کند، همچنان که صومعه هایی که او از آنها بازدید کرد، او را انتخاب نکردند تا دانش خود را به غرب صادر کند.

Gurdjieff - Last Known Photo

آخرین عکس شناخته شده جورج گورجیف (1948)

Gurdjieff's Funeral

تشییع جنازه گورجیف

جویندگان حقیقت به عنوان راه چهارم

این امر جویندگان حقیقت را در منظری کاملاً متفاوت قرار می دهد. اینطور نیست که آنها دور و بر را جستجو کردند و سرانجام جواب را در برادری مخفی پنهان شده در غارهای آسیای مرکزی یافتند. جستجوی آنها یادگیری آنها بود. پس از دو دهه جستجو در خاورمیانه، آسیای مرکزی و خاور دور برای یافتن حقیقت – بدون مصالحه، بدون رضایت به هیچ یک از سه راه سنتی – جویندگان حقیقتِ گورجیف به راه چهارم تبدیل شد.

آنا بوتکوفسکی می‌نویسد: «تنها یک شرط ضروری است: «اینکه آنها صادقانه به دنبال اصل باشند، بدون مصالحه در بالاترین و خالص‌ترین حد. این افراد تشخیص خواهند داد، زیرا گرسنگی آنها با حقیقت مقدسی که هنوز آن را پیدا نکرده اند، متناسب است.»vii

.

زمان می گذرد. یک قرن از زمانی که آن مرد مرموز پا به مسکو گذاشت گذشته است. تدریس او که در آن زمان انحصاری و رادیکال بود، اکنون پررونق و رقیق شده است. تعداد زیادی از گروه ها حرکات او را تمرین می کنند، موسیقی او را می نوازند و درباره ایده های او بحث می کنند. در همین حین، جویندگان جدیدی از راه می رسند. چه کسی در جستجوی خود بدون مصالحه پافشاری خواهد کرد؟ چه کسی شهامت دیدن فراتر از معنای بیرونی روش های سنتی را به دست خواهد آورد؟ چه کسی بهایی را که گورجیف پرداخت ، می پردازد؟ باید کسی باشد، زیرا نیاز باقی می ماند. نسل جدید باید کشتی دیگری بسازد تا روح سارمونگ را در سیلاب های بی امان زمان حفظ کند.

Sources

  1. در جستجوی معجزه آسا نوشته پیتر دمیناویچ اوسپنسکی
  2. گورجیف: ساختن یک دنیای جدید نوشته جان گودولفین بنت
  3. دیدگاه هایی از زندگی وافعی نوشته جورج ایوانوویج گورجیف
  4. ملاقات با مردان برجسته نوشته جورج ایوانوویچ گورجیف
  5. زندگی ما با آقای گورجیف نوشته توماس و اوگا دی هارتمن
  6. شاهد نوشته جان گودولفین بنت
  7. با گورجیف در سن پترزبوگ و پاریس نوشته آنا بوتکوسکی-هویت
Gurdjieff entering Car
Gurdjieff's Funeral

تشییع جنازه گورجیف

ادامه مطلب

قسمت اول:
گورجیف

I

قسمت دوم:

آموزش

I

قسمت سوم:

مدرسه

I

قسمت چهارم:

راز آموزی

l